اولین ازمایش
سلام عشق مامان ......
امروز صبح با بابایی رفتیم ازمایشگاه تا اولین ازمایشم رو انجام بدم.....مامانی یه چیزی بگم بهم نخندیا مامان برای اولین بار بود که ازمایش خون میداد.......وقتی رفتم تو خانم دکتر اومد و کلی ازم خون گرفت
یه کوچولو هم درد داشت ولی عیبی نداره به خاطر تو بدترین دردا رو هم تحمل میکنم عزیز دلم.....
ازمایشگاه پایین شرکت بابا حمید بود و وقتی متصدیای اونجا فهمیدن که من همسر بابا حمیدم دورم جمع شدن و کلی ازم درباره تو سوال کردن که چند وقتشه و....
و قرار شد که جواب ازمایشمو اول مرداد حاضر کنن از اونجا هم رفتم خونه مامان پروانه و تا شب اونجا بودم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی