بابا حمید تولدت مبارک

  با یه دنیا ارزو برای حمیدرضا عزیزم...........دوتایی با صدای بلند میگیم

تولدت مبارکککککککککککککککککککککککککککککک

از پسر به پدر:

سلام بابایی جونمممممممممم.......خیلی دوست دارمممممممممم .......منم امروز به اندازه مامان خوشحال بودم و کلی تو دل مامانی شیطونی کردم............

کاری نمیتونم برات بکنم ولی با یه بوس خوشمزه بهت میگم بابایی تولدت مبارککککککککککککککک

امروز حمید خبر نداره که براش تولد گرفتیم یعنی

.................سوپراییییییییییییییییییز................

صبح با امیر هماهنگ کردم و اومد دنبالم اول رفتیم هایپر و خرید کردیم بعد هم کیک خریدیم و رفتیم خونه مامانم............بعد از ظهر هم مشغول به کار شدم اول ژله رنگی درست کردم و بعد لازانیا......چون یه مدت بود حمید هوس کرده بود منم صبر کردم تا برای شام تولدش درست کنم...........شب هم با مامانم رفتم بوستان و براش کادو خریدم ...........یه ژاکت پلیور ..........حمید ساعت ۹:۳۰ اومد خونه ..........اول شام خوردیم و بعدش هم کیک.............. شب خوبی بود ..........و شش نفری دور هم خوش بودیم..........پسرمون هم با شیطونی هاش تو دل مامان تولد رو به باباییش تبریک میگفت

حمید عزیزم امیدوارم ۱۲۰ ساله بشی