موج مکزیکی
الهی قربون قرتی بودنت برم مننننننننننن ساعت 11:30 شب بود منو بابایی نشسته بودیم .............بابایی اهنگ گذاشته بود گوش بدیم که یهو پسر گلمون شروع کرد به قرتی بازی و رقصیدن و رفتن موج مکزیکی تو دل مامان .........منو بابایی از خنده غش کرده بودیم نمیدونی که با این کارات چقدر دل منو بابایی رو اب میکنی پسر گلم هر وقت که صدای اهنگی میاد شما شروع میکنی به رقصیدن......... ...
نویسنده :
مریم
23:43